دل یک کوه باید همیشه شاد باشد
که ابر و باد و باران در آن آزاد باشد
تو را میگیرد از غم هوای تازهی کوه
نمیماند به جانت ردی از آه و اندوه
اگر دیدی که شعری به منقار پرندهست
درخت و خاک و چشمه کنار کوه زندهست
اگر کوهی نباشد، درخت و خاک هم نیست
زمین میلرزد از ترس، جهان از خنده خالیست
هوای تازهاش را کمی در شیشه بردار
برای روزهایی که تو در شهری گرفتار
نباید جاده را برد به روی شانهی کوه
مبادا خط بیفتد کنار خانهی کوه
طیبه ثابت